شب برفی

فقط خودت بخون

شب برفی

فقط خودت بخون

برگشت . دیر اما موند تا ...

سلام بعد از ؟ 

نمی دونم بعد از دوری تلخ! 

برگشتی؟ خیلی دیر شده بود... 

اما اومدی نجاتم دادی!!! 

یادته شبا و دل تنگیا و گریه ها؟ 

آره منم همون عاشق دیوونه  

همون سایه ی سرد و بی روح که خیلی وقته به دست تو گم و نا پدید شده!!! 

اما برگشتی با دستای گرم و دل به آتیش کشیده و همون چشای قهوه ای! 

دلم برات تنگ شده بود بد جور... 

خوبه که الان اینجایی ستاره! 

از تنهایی در اوردی منو... 

نکنه بازم بری؟؟؟ 

نه نگو که اراجیف میگم! بعد از این همه زمان که گذشته.... 

نمی خوام دیگه ترکم کنی! 

بمون تا همیشه! باشه؟  

راستی یلدات هم مبارک جی جی!!! 

با اینکه رفتی تا چهل روز دیگه...( واسه امتحانا!!! )... 

ولی...

a.r همیشه با هام بمون... 

کسی که عاشقته....! 

سایه!

نظرات 1 + ارسال نظر
همای سعادت شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 02:55 ب.ظ http://homaysaadat.persianblog.ir

هر صبحی که از راه میرسد وسپیده سر می زند اغاز زندگی جدید
وفرصتی دوباره برای برداشتن گامی دیگر است .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد